داستان آشنایی من و نیلوفر
بعد از یک هفته ی کاری موفقیت آمیز وقت یک دورهمی لذت بخش بود که خوشبختانه با جشن ازدواج یکی از اقوام مصادف شده بود، روی صندلی نشسته بودم و از دیدن شادی افراد در مراسم ازدواج لذت میبردم. در میان ازدحام جمعیت نگاهم به نگاه پاک و معصوم کودکی…